سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/10/23
12:12 صبح

شهید سید علی اندرزگو

بدست مرتضی در دسته

                                  فرزند : محمد حسین         متولد : ? آذر ماه ????

                     شهادت : غروب روز ? / ? / ???? مطابق با ?? رمضان نزدیک افطار

             تصاویر شهید در محل قطعه ??      دور نمای مزار شهید سید علی اندرزگو

 کوچه سقــّا باشی تهران حوالی میدان ?? شهریور غروب ?? رمضان مصادف با ? شهریور ???? خوب به یاد دارد ، که چگونه یزیدیان زمان گلی دیگر از بوستان سادات و معصومین را چیدند ، هنوز در و دیوار کوچه آثار گلوله ها را حفظ کرده است ، گرگهای گرسنه ساواک شهید سید علی اندرزگو را در حالیکه روزه بود ، محاصره و به خاطر وحشتی که از این چریک مسلمان داشتند از همه طرف او را به رگبار بسته و او با خون خویش افطار نمود ، سیزده سال مبارزه مسلـّحانه با رژیم سفـّاک پهلوی در حالی که همسر و چهار فرزند داشته باشی ، آنهم در نهایت خونسردی چه معنایی دارد !؟ بنظر این حقیر ، کمترین تفسیر آن این است که  « الا بذکر الله تطمئن القلوب » ، هر چند ، آن عزیز به امام زمان (عج) توجه خاصی داشت و از آن حضرت نیز مدد می گرفت و سخنانی هم در این رابطه شنیده ایم .

                                        چهار فرزند شهید سید علی اندرزگو

شهید سید علی اندرزگو دارای بیست شناسنامه و چندین گذرنامه و دهها عکس و نام بود و دشمن را تا لحظه شهادتش ناکام گذاشت و با شهادتش نیز در حقیقت کام خود را گرفت و به مقامی که شایسته اش بود رسید .

                 مزار شهید سید علی اندرزگو در قطعه  ??        مزار شهید سید علی اندرزگو در رویا (تحقیق کنید که این عکس قضیش چیه )

جهت کسب اطلاعات بیشتر ، خوانندگان را دعوت می کنیم کتاب « سردار سر افراز » هشتمین کتاب از مجموع? یاران امام به روایت اسناد ساواک را حتماً مطالعه نمایند . ای کاش حالا که حدود ?? سال از شهادت آن عزیز گذشته مسئولین و یا حداقل رفقای موتلفه توجهی ویژه به قطعه ?? محل خاکسپاری آن عزیز و حدود یکصد شهید دیگر این قطعه می نمودند و ضمن ساماندهی این قطعه که شهدایی دیگر از دوران پیش از انقلاب نظیر شهدای منصورون و مهدیون و شهدای حماسه عاشورای گارد لویزان را در خود جای داده یادمانی برای این سید شهید جلیل القدر می ساختند که امام خمینی (ره) فرموده اند : شهدا امام زادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهل یقین است .

                               شهدای حماسه عاشورای گارد لویزان قطعه ??

مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران قطعه ??  ردیف ?? شماره ??


87/10/19
12:38 صبح

زبان بدن

بدست مرتضی در دسته

زبان بدن 

برخی از کارشناسان بر این باورند که مدل موی شخص می تواند نشانگر تصویر شخصی، کیفیت زندگی، میزان عملگرایی، خودنمایی، اثرگذاری و پایگاه اجتماعی و اقتصادی فرد باشد. برخی نیز بر این باورند که موی شخص می تواند نشانگر بالندگی عاطفی و ناحیه زیستی باشد. مفاهیم مختلف مدل های مختلف مو را در طول دهه های گذشته از نظر بگذرانید. فرضا، در دهه 60 و 70 قرن بیستم موی بلند شخص نشانه عصیان گری و شورشگری بود، اما امروزه در دهه 90 یک راننده کامیون بیابان نیز موهایش را بلند می کند تا بسان سلطان موسیقی راک جلوه کند. باید توجه داشت که موهای بلند دخترک 15 ساله تفسیر متفاوتی با موهای بلند یک زن 55 ساله دارد. در هر صورت، در این مطلب حتی المقدور اسرار شناخته شده انواع مدل مو که نویسندگان آن «جن الن دیمیتریوس» و «مارک مازارلا» می باشند را در اختیار شما قرار می دهیم. باید توجه داشت که نشانه خوانی باید همراه با نشانه های آشکار سایر ویژگی های فرد باشد تا بتواند فرد را به سوی تشخیص درست رهنمون سازد.
موی مردان 
-موی بلند و موی کوتاه: باور غالب این است که موی کوتاه نشانه محافظه کاری و سازگاری و موی بلند نشانه ماهیتی هنری و عصیان گری است. این باور گهگاه درست می نمایاند، ولیکن در همه موارد این گونه نیست، زیرا موهای بسیار کوتاه می تواند نشانه موارد زیر باشد: 
-  فرد احتمالا اهل ورزش است.
-  در حال طی کردن دوره نظام بوده و یا این که در گذشته یک نظامی بوده است.
-  شخص در سازمان و یا اداره ای کار می کند که مجبور است مویش را کوتاه نگه دارد.
-  این امر می تواند نشانگر گرایشات هنری، عصیان گری و مدگرایی باشد (در صورتی که مو به طور غریبی رنگ شده باشد و یا این که بسیار کوتاه باشد).
-  ممکن است نشانه محافظه کاری فرد باشد.
-  احتمالا شخص به نوعی مشغول درمان بوده و یا این که این امر از ضرورت درمانی ناشی شده است.
-  احتمال دارد فرد این گونه بپندارد که جذاب تر می نمایاند.
-  فرد به دلیل راحتی و سهولت کاری، موی کوتاه را ترجیح می دهد. 
اگر چه تامل در خصوص موارد بالا می تواند برای تشخیص ماهیت اشخاص راهگشا باشد، لیکن بسندگی صرف به این ذهنیات و کلیشه ها می تواند بازدارنده باشد. 
-  موی آراسته: مردی که با موی آراسته، سشوار کرده و تافت زده ظاهر می شود و این امر را با لباس و کفش گرانقیمت همراه می کند، خواهان به رخ کشیدن موقعیت و پایگاه غبطه برانگیز اجتماعی و شغلی خود است. این حالت می تواند نشانه کامیابی اقتصادی، خودمهم پنداری و اثرگذاری برروی دیگران باشد. معمولا مردان این گونه برای موی سر خویش سرمایه گذاری پولی و زمانی نمی کنند. در هر حال، استنباطی که از این حالت می توان کرد این است که چنین مردانی بدین وسیله قدرت، توان مالی و برتری پایگاه اجتماعی خویش را به رخ دیگران می کشند. به علاوه، همین برداشت را می توان به ناخن های آراسته نیز تعمیم داد. 
نشانه های مرتبط با ریزش، کم پشتی و طاسی سر
مردانی که معدود تارهای موی باقیمانده برروی سر خود را با دقت و وسواس محسوسی شانه می کنند و به اصطلاح به آن حالت می دهند، در واقع بدین وسیله خودخواهی خود را نشان داده و در عین حال نسبت به قضاوت و داوری دیگران غافل هستند. زمانی که من با چنین مردانی برخورد می کنم، نخستین سوالی که به ذهنم خطور می کند این است که آیا این مرد نمی داند که ما چشم داریم و همه چیز را می بینیم. نکته قابل توجه این که این برداشت ها وحی منزل نیست و در همه حالات استثنا به چشم می خورد. 
-  استفاده از کلاه گیس و کاشتن و ترمیم موی سر: مردانی که با ترمیم موی سر خویش کم پشتی و یا ریزش آن را جبران می کنند، بدین وسیله نخوت و فقدان اعتماد به نفس خویش را نشان می دهند. به علاوه، بدین وسیله فرد با جذاب نشان دادن خویش اعتمادبه نفس از دست رفته را کسب می کند. در هر صورت، از نشانه های این نوع اقدامات ترمیمی مردان می توان به مواردی چون برخورداری از امکانات مادی، نقص زدایی و ظاهر گرایی اشاره کرد. 
-  استفاده از انواع کلاه ها: مردان طاسی که از کلاه بیس بال برای پوشش این نقیصه خود استفاده می کنند، در واقع در برابر پیر شدن از خود مقاومت نشان می دهند. در این ارتباط باید به این نکته توجه کرد که بسیاری از مردان طاس برای حفاظت از فرق و کاسه سر خویش در برابر آفتاب سوزان از این کلاه ها استفاده می کنند; لیکن اگر مردان طاس در منزل نیز از این کلاه ها استفاده می کنند، این امر می تواند نشانگر فقدان خودباوری و اعتماد به نفس باشد. 
-  موی رنگ شده: مردانی که موی سر خود را رنگ می کنند، عمدتا خواهان پوشاندن موهای سفید خود هستند و بدین وسیله خود را جوان می نمایانند. روشن است که این وسیله در همه حالات و مقاطع سنی نمی تواند راهگشا باشد. فرضا چنانچه مرد   75   ساله  ای دارای موهای مشکی یک دست باشد، در آن صورت پنهان کاری کاملا بی مورد است. در هر صورت، از ویژگی های این اشخاص می توان به خودخواهی، واقعیت گریزی و بسان کبک عمل کردن اشاره کرد.
موی صورت مردان 
-  ریش و سبیل: برخی از مردم بر این باورند که ریش و سبیل می تواند نشانه راز آلودگی شخص باشد. باید توجه داشت که این برداشت درست نبوده و مردان به دلایل مختلف از موی صورت استفاده می کنند. در هر صورت، ریش و سبیل می تواند به موارد زیر دلالت کند: 
-  مرد می پندارد که بدین شکل جذاب تر می نمایاند  .  
-  مرد جوان بدین وسیله خود را سالدار می نمایاند. 
-  با استفاده از ریش، فرد سن و سال و چروک های صورت خود را می پوشاند.
-  فرد بدین وسیله نقص صورت خود را می پوشاند.
-  مرد ریشو بدین شکل ماهیت عصیانگرانه خویش را می نمایاند.
-  مرد در جایی شاغل است که از این بابت محدودیتی را به شخص تحمیل نمی کنند.
دقیقا به طول و شکل و شمایل ریش و سبیل مردان توجه کنید، زیرا ریش و سبیل های بلند می تواند گرایشات سیاسی لیبرالیستی مردان را بنمایاند. از سوی دیگر، ریش و سبیل نامرتب، کثیف و ناآراسته می تواند نشانه ویژگی هایی چون کاهلی، دلمردگی، اختلالات و عوارض روحی و فیزیکی، فقدان قدرت داوری و سایر کاستی ها و نقایص بهداشتی باشد. 
-  موهای سایر قسمت ها: ابروان پرپشت و نامرتب و موهای زیاد دماغ و گوش مردان، نشانه این است که این اشخاص به ظاهر خویش اهمیتی نمی دهند. برخی از این مردان بر این باورند که مرتب کردن و آراستن موهای این قسمت های صورت عملی نادرست و نامردانه است. 
-  مدل موی نامتعارف و نمایان: مدل و یا رنگ موی غیر عادی و نامتعارف می تواند دلالت بر موارد زیر داشته باشد: ماهیت ناسازگار، فرد ماهیتی عصیانگرانه و شورشی دارد، فرد شیفته ماجراجویی است، فرد گرایشات مدپرستانه و هنری دارد، فرد دارای شغلی نامتعارف بوده و سبک زندگیش نامتعارف است، شخص بدین وسیله خواهان عضویت در یک گروه هم سال خاص است، سازگاری با مدل  های غالب و حاکم در اجتماع، بی توجهی به صورت های ظاهر، میل به منحصر به فرد بودن و جلب توجه کردن و تاثیرات فرهنگی (سن و سال فرد، نژاد و گروه های مختلف اجتماعی). 
موی زنان 
مدل موی زنان در قیاس با چگونگی موی مردان محدودیت چندانی ندارد، زیرا مردم آسان تر انواع مدل موی سر زنان را می پذیرند، چون مدگرایی عمدتا از آن جنس مونث است. با این وجود، موی سر نمایان و نامتعارف زنان نیز تعابیر و تفاسیر خاص خود را دارا می باشد. 
-  موهای کوتاه و بلند: بر اساس فرهنگ ما، جوانی و جذابیت جسمانی زنان با موی بلند تعریف و تبیین می شود. به همین دلیل، بلندی و کوتاهی موی زنان تفاسیر خاص خود را دارا می باشد. حال اگر علیرغم این نگرش فرهنگی زنی مویش را کوتاه نگه دارد، باید به موارد زیر توجه کرد: 
-  موی زیبا، کوتاه و آراسته: این حالت می تواند نشانگر تمایلات هنری فرد بوده و در عین حال از برخورداری مالی حکایت کند. باری، هزینه کردن مبلغ قابل توجهی از درآمد برای آرایش مو می تواند نشانه اهمیت دادن به ظاهر شخصی، میل به پذیرفته شدن، اهمیت دادن به نظرات دیگران و احتمالا عدم ایمنی باشد. 
-  موی کوتاه معمولی زنان: چون نگهداشتن موی بلند دشوار و هزینه بر است، بسیاری از زنان موی خود را کوتاه می کنند تا از دنگ و فنگ نگهداری موی بلند در امان باشند. در هر صورت، از نشانه های بارز این حالت می توان از عملگرایی فرد نام برد، به ویژه اگر این حالت با سایر ویژگی های عملگرایی همراه شود. 
-  موی بسیار کوتاه سبب توجه دیگران می شود.
- چنانچه لباس زنی زرق و برق دار و زننده باشد، جلب توجه کردن این حالت مو نمود می یابد. 
-  احتمال دارد که موی بسیار کوتاه دلالت بر ضرورت های درمانی داشته باشد، فرضا، زنانی که شیمی درمانی می شوند، چاره ای جز این ندارند. 
-  موهای بلند: در رابطه با موهای بلند باید موارد زیر را از نظر گذراند: چون فرهنگ ما موی بلند را نشانه جذابیت و زیبایی می داند، زنی که بیش از چهل سال سن دارد و در عین حال موهایش را به طور نمایانی بلند نگه می دارد، در برابر پیر شدن از خودش مقاومت نشان می دهد و ادا و اطوار جوانان و چشم نوازان را درمی آورد. از ویژگی های این زنان می توان به مواردی چون ذهنیت گرایی، رویاپردازی و واقعیت گریزی اشاره کرد. موی بلند نمایان یک زن ممکن است حالت چشم نوازی نداشته باشد و این کیفیت سبب شود که بپندارد که بدین شکل جذابیت جنسی محسوسی کسب می کند. 
-  موی بلند نامتعارف: موی بلند نامتعارف می تواند نشانه عصیانگری و ماهیت شورشی بر علیه آداب و سنن دست و پا گیر و بازدارنده باشد، زیرا بسیاری از زنان موی بلند نمایان را نشانه آزادی و فارغ بودن از هر گونه محدودیتی می دانند. حال اگر نوع لباس زن این برداشت را تقویت کند، در آن صورت این نشانه انکارناپذیر می شود. 
-  موی بلند کثیف و ژولیده: موی بلند کثیف و ژولیده می تواند نشانگر خصوصیاتی چون فقدان قوه تشخیص و داوری، بیماری، کاهلی و تنبلی، تن آسایی، ماهیتی شورشی، دلزدگی و لاقیدی شخص باشد. در صورت کثیف بودن موی سر، برای خواندن زنان لازم است که به سایر شاخص های بهداشتی نیز توجه شود. 
-  موی پوش داده: پوش دادن مو می تواند نشانگر سالمندی زن بوده و درعین حال می تواند نمایانگر ناحیه زیستی زن باشد. فرهنگ حاکم بر مناطق مختلف سبب می شود که اشخاص اولویت و ارجحیت فرهنگی را در ظاهر خویش دخالت دهند. این حالت تاحدی کم پشتی مو را جبران می کند و هم این که سبب صرفه جویی در هزینه های آرایشی می شود. 
-  رنگ مو: رنگ کردن مو در بین این جنس طبیعی است. مگر آن که زنی مویش را به طور نامتعارفی رنگ کرده باشد و این رنگ کاملا به چشم بخورد. از سوی دیگر، چنانچه زنی سفیدی مویش را با رنگ کردن بپوشاند، این امر می تواند گویا باشد. برای مثال، این اشخاص متوسل به تمارض و وانمود کردن نشده و واقعیت سنی خویش را به راحتی پذیرا می شوند. در برابر این گروه، اشخاصی هستند که به دلایل حساسیت های آلرژیکی اقدام به رنگ کردن نمی کنند. در هر صورت، در هنگام خواندن شخصیت زنان باید ظرایفی از این دست نیز لحاظ شود. 
-موی صورت و تن زنان: در اغلب کشورهای دنیا هنجار غالب فرهنگی این است که زنان بدن خود را عاری از هرگونه موی زبر سازند. به علاوه، موهای ابرو نیز باید آراسته باشد. زنی که هراسی از رویش مو در تنش ندارد، باید به فرهنگ دیگری تعلق داشته باشد. باری، زنی که در چنین کشورها متولد شده باشد، ولیکن اقدام به زدودن موهای نواحی مختلف تنش نکند، می تواند نشانه هایی چون عصیانگری، دلبستگی به باور رهایی و طبیعت باوری را به دست دهد. از سایر نشانه ها نیز می توان به افسردگی، کاهلی، دلزدگی و راحت طلبی اشاره کرد. از سوی دیگر زنی که دستی به سر و صورت خویش نمی کشد و نسبت به موهای پراکنده صورت و ابروی خود بی توجه است، بدینسان اعتراض خود را نسبت به هنجارها و قیودات تحمیلی جامعه می نمایاند و اهمیتی به نظر دیگران در این خصوص نمی دهد. به علاوه، شاید کیفیت بزرگ شدنش بر اساس باورهای خاصی بوده باشد. 


87/10/18
12:46 صبح

پیام رهبر معظم انقلاب درباره مصیبت هولناک قتل عام مردم مظلوم غزه

بدست مرتضی در دسته

 
  1387/10/8  
     
  بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون

جنایت هولناک رژیم صهیونیستی در غزه و قتل‌عام صدها مرد و زن و کودک مظلوم، بار دیگر چهره‌ی خونخوار گرگهای صهیونیست را از پشت پرده‌ی تزویرِ سالهای اخیر بیرون آورد و خطر حضور این کافر حربی را در قلب سرزمینهای اُمت اسلام، به غافلان و مسامحه‌کاران گوشزد کرد.

مصیبت این حادثه‌ی هولناک برای هر مسلمان بلکه برای هر انسان با وِجدان و با شرف در هر نقطه‌ی جهان بسی گران و کوبنده است، ولی مصیبت بزرگتر سکوت تشویق‌آمیز برخی دولتهای عربی و مدّعی مسلمانی است. چه مصیبتی از این بالاتر که دولتهای مسلمان که باید در برابر رژیم غاصب و کافر و محارب، از مردم مظلوم غزه حمایت میکردند، رفتاری پیشه کنند که مقامات جنایتکار صهیونیست، گستاخانه آنها را هماهنگ و موافق با این فاجعه‌آفرینیِ بزرگ معرفی کنند؟

سران این کشورها چه جوابی در برابر رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله خواهند داشت؟ چه جوابی به ملتهای خود که یقیناً عزادار این فاجعه‌اند خواهند داد؟ به یقین امروز دل مردم مصر و اردن و سایر کشورهای اسلامی از این کشتار، پس از آن محاصره‌ی طولانی غذائی و داروئی لبالب از خون است.

دولت جنایتکار بوش در واپسین روزهای حکمرانی ننگین خود با همدستی در این جنایت بزرگ، رژیم آمریکا را بیش از پیش روسیاه کرد و پرونده‌ی جرائم خود را به عنوان جنایتکار جنگی قطورتر ساخت. دولتهای اروپائی با بی‌تفاوتی و شاید همراهی خود در این فاجعه‌ی بزرگ،‌ یکبار دیگر دروغ بودن ادعاهای طرفداری از حقوق بشر را ثابت کردند و شرکت خود در جبهه‌ی ضدیت با اسلام و مسلمین را نشان دادند. اکنون سئوال من از علماء و روحانیون جهان عرب و رؤسای الازهر مصر این است که آیا هنگام آن نرسیده است که برای اسلام و مسلمین احساس خطر کنید؟ آیا هنگام آن نرسیده است که به واجب نهی از منکر و کلمةُ حقٍ عندَ امامٍ جائر عمل کنید؟

آیا عرصه‌ی دیگری عریان‌تر از آنچه در غزه و فلسطین در جریان است در همدستی کُفار حربی با منافقان امّت برای سرکوب مسلمانان لازم است، تا شما احساس تکلیف کنید؟

سئوال من از رسانه‌ها و روشنفکران جهان اسلام و بویژه جهان عرب آن است که تا چه هنگام به مسئولیت رسانه‌ئی و روشنفکری خود بی‌تفاوت خواهید ماند؟ آیا سازمانهای حقوق بشرِ رسوای غرب و شورای باصطلاح امنیت سازمان ملل بیش از این هم ممکن است رسوا شوند؟

همه‌ی مجاهدان فلسطین و همه‌ی مؤمنان دنیای اسلام به هر نحو ممکن موظف به دفاع از زنان و کودکان و مردم بی‌دفاع غزه‌اند و هر کس در این دفاع‌ مشروع و مقدس کشته شود شهید است و امید آن خواهد داشت که در صف شهدای بدر و اُحد در محضر رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ محشور شود.

سازمان کنفرانس اسلامی باید در این شرائط حساس به وظیفه‌ی تاریخی خود عمل کند و جبهه‌ی یکپارچه‌ئی به دور از ملاحظه‌کاری و انفعال، در برابر رژیم صهیونیستی تشکیل دهد. باید رژیم صهیونیستی به وسیله‌ی دولتهای مسلمان مجازات شود. سران آن رژیم غاصب باید به جرم این جنایت و نیز محاصره‌ی طولانی مدّت، شخصاً محاکمه و مجازات شوند.

ملّتهای مسلمان میتوانند با عزّم راسخ خود این مطالبات را تحقّق بخشند و وظیفه‌ی سیاستمداران و علما و روشنفکران در این بُرهه بسی سنگین‌تر از دیگران است.

اینجانب به مناسبت فاجعه‌ی غزه روز دوشنبه را عزای عمومی اعلام میکنم و مسئولان کشور را به ادای وظائف خود در این حادثه‌ی غم‌انگیز فرا میخوانم.

وَ سَیعلَمُ ‌الذین ظَلَموا اَیّ مُنقلبٍ یَنقلبون.
سیّدعلی‌ خامنه‌ای
8/دی/1387
29/ذی‌الحجة‌الحرام/1429

87/10/18
12:46 صبح

ابنسینا نابغه جهانی

بدست مرتضی در دسته

 

ابن‌‌سینا

ابن‌سینا بزرگ‌ترین فیلسوف بوده و در میان فیلسوفان مسلمان و غیرمسلمان، برجسته‌ترین وارث فلسفه یونانی است. او زندگی نامه خویش را تا سن 35 سالگی نگاشت، بعد شاگرد معروفش ابوعبید جوزجانی آن را تکمیل کرد.

ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، در ماه صفر سال 370 قمری (980میلادی)، در روستای افشنه بخارا به دنیا آمد. سال‌های کودکی را به آموختن قرآن و ادبیات گذراند. در ده سالگی حافظ تمام قرآن شد، در نزد محمود مساحی، سبزی‌‌‌‌‌‌‌‌محل، حساب را آموخت. سپس به فراگیری علم فقه پرداخت. زمانی که ابوعبدالله ناتلی به بخارا آمد و مهمان آنها شد، ابن‌سینا از او منطق، فلسفه و هندسه آموخت.

ابن‌سینا با هوش سرشارش به مطالعه آثار ارسطو پرداخت. آن‌گاه به یادگیری علم طب روی آورد و در 16 سالگی پزشکی ماهر شد.

اکنون، بیش از گذشت هزار سال از تولد ابن‌سینا، نظریه‌های فلسفی و پزشکی او هنوز مورد توجه و احترام است. سازمان «یونسکو» سال 1980 میلادی را به‌خاطر هزارمین سال تولد ابن‌سینا، سال ابن‌سینا نامگذاری کرد. انجمن داروسازان انگلیسی، روی آرم خود تصویر ابوعلی‌سینا را نقش کرده است.

او بیشتر عمر خود را سرگرم مطالعه و یادگیری بود و کمتر به استراحت و خواب می‌پرداخت. هر گاه مسأله‌ای را نمی‌فهمید به مسجد می‌رفت و نماز می‌خواند تا خداوند فهم آن موضوع را برایش آسان کند.

وی در 18 سالگی به مطالعه مابعدالطبیعه (متافیزیک) ارسطو پرداخت، ولی مطالب آن را در نیافت. خودش می‌گوید: «من 40 بار کتاب مابعدالطبیعه ارسطو را خواندم و تمام متن آن را از حفظ شدم، ولی محتوای آن را نفهمیدم. روزی در بازار کتابفروشان، مردی با اصرار کتابی ارزان به من فروخت. بعداً متوجه شدم، آن کتاب شرح مابعدالطبیعه ارسطو به قلم ابونصر فارابی است. پس از خواندن آن، مفهوم کتاب ارسطو را به درستی دریافتم.»

ابن‌‌سینا

دوران زندگی ابن‌سینا مقارن بود با سال‌های آخر اقتدار سامانیان، زمانی که نوح بن منصور سامانی فرمانروای بخارا بود، به نوعی بیماری مبتلا شد. همه پزشکان از درمانش ناتوان شده بودند. اما ابن‌سینای جوان او را درمان کرد. او با این کار توانست به دربار نوح بن منصور راه یابد و از کتابخانه معروف و بسیار بزرگ او استفاده کند.

پس از مرگ نوح بن منصور، جانشین عبدالملک به ابن‌سینا سمتی در دربار داد. اما اندکی بعد سلطان محمود غزنوی به قدرت رسید و حکومت سامانیان منقرض شد. سلطان  محمود، دشمن شیعیان‌ بود و به فلسفه علاقه‌ای نداشت.

ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، در ماه صفر سال 370 قمری (980میلادی)، در روستای افشنه بخارا به دنیا آمد. سال‌های کودکی را به آموختن قرآن و ادبیات گذراند. در ده سالگی حافظ تمام قرآن شد، در نزد محمود مساحی، سبزی‌‌‌‌‌‌‌‌محل، حساب را آموخت. سپس به فراگیری علم فقه پرداخت. زمانی که ابوعبدالله ناتلی به بخارا آمد و مهمان آنها شد، ابن‌سینا از او منطق، فلسفه و هندسه آموخت

به این علت، بوعلی 22 ساله، مجبور به فرار شد. از آن هنگام، دوران دربه دری، زندانی و پرتلاطم وی آغاز شد.

او مدتی در نیشابور بود، اما از دست مأموران محمود غزنوی به گرگان گریخت و در آنجا مورد استقبال قابوس بن وشمگیر قرار گرفت. وقتی در گرگان بود متوجه شد که عده زیادی از مردم گرفتار بیماری دستگاه گوارشی شده‌اند. این موضوع باعث شد، او رساله‌ای در آداب صحیح غذا خوردن بنویسد.

ابن‌‌سینا

بعد از سقوط قابوس، به شهر ری رفت و مورد استقبال مجدوالدوله دیلمی و مادرش سیده خاتون فرار گرفت. بعد از مدتی، به مقام وزارت هم منصوب شد. در همان زمان، مجدوالدوله مبتلا به بیماری مالیخولیا شده بود، بوعلی او را درمان کرد. چگونگی درمان مجدوالدوله بسیار جالب و شنیدنی است. «مجدوالدوله»  در اثر بیماری مالیخولیا فکر می‌کرد، گاو است. او غذا نمی‌خورد و مدام اصرار می‌کرد، او را بکشند و گوشتش را بپزند و بخورند! بوعلی برای درمان او ابتدا لباس قصابان را بر تن کرد و کارد در دست، به نزد مجدوالدوله آمد و دستور داد تا دست و پای او را ببندند.

وی در 18 سالگی به مطالعه مابعدالطبیعه (متافیزیک) ارسطو پرداخت، ولی مطالب آن را در نیافت. خودش می‌گوید: «من 40 بار کتاب مابعدالطبیعه ارسطو را خواندم و تمام متن آن را از حفظ شدم، ولی محتوای آن را نفهمیدم. روزی در بازار کتابفروشان، مردی با اصرار کتابی ارزان به من فروخت. بعداً متوجه شدم، آن کتاب شرح مابعدالطبیعه ارسطو به قلم ابونصر فارابی است. پس از خواندن آن، مفهوم کتاب ارسطو را به درستی دریافتم.»

بعد کارد را بر گلوی او گذاشت تا وی را بکشد. اما قبل از آن دستی به پهلویش زد و گفت: این گاو خیلی لاغر است و به درد کشتن نمی‌خورد، به او علف بدهید تا چاق شود. مجدوالدوله برای اینکه چاق شود، شروع به غذا خوردن کرد و هر چه می‌آوردند، می‌خورد. بوعلی از این راه  داروهایش را هم به او خوراند. بدین ترتیب، مجدوالدوله پس از مدتی سلامتی‌اش را باز یافت.

پس از آن، ابن‌سینا به همدان رفت و شمس الدوله دیلمی از او استقبال کرد. وی وزیر شمس‌الدوله شد و بیماری قولنج او را درمان کرد. او با فراغت اندکی که داشت. کتاب فلسفی «شفا» را نوشت.

بعد از مرگ شمس‌الدوله، سماء الدوله به حکومت رسید و بوعلی را به خاطر نامه‌نگاری‌اش با علاءالدوله حاکم اصفهان زندانی کرد. او چهار ماه در زندان بود و در آن مدت، سه کتاب نوشت:

 1- الهدیات

 2- داستان عرفانی حی بن بقظان (زنده بیدار)

 3- القولنج

ابن‌‌سینا

سال 414 قمری به اصفهان رفت. در آنجا جزو نزدیکان علاءالدوله شد. سال 428 (1037 میلادی)، وقتی همراه علاءالدوله به همدان رفت، به مرض قولنج مبتلا شد و در سن 58 سالگی درگذشت، در حالی که بارها بیماری قولنج را درمان کرده بود.

ابن سینا بسیار باهوش و پرکار بود. آوارگی، زندانی بودن با وزارت، او را از مطالعه، تفکر و نوشتن باز نمی‌داشت، ذهن او حتی در سخت‌ترین شرایط، خلاقیت و تمرکز خود را از دست نمی‌داد.

او در تفکر فلسفی پیرو ارسطو بود، ولی تعصب نداشت. او ضمن روشن ساختن نکته‌های مبهم عقاید ارسطو، گاه در ساختار تفکر مشائی دست به  نوآوری می‌زد. بوعلی با تدوین فلسفه ارسطو آن را از نو بازسازی کرد و تا حدودی هم آن را در نظام دینی اسلام وارد ساخت.

همین کار، او را در عالم اسلام و مغرب زمین یگانه ساخت. آلبرت کبیر و توماس آکوبتاس، که تحت تأثیر ابن‌سینا قرار گرفته بودند، دست به تدوین مجدد الهیات مسیحی زدند.

دوران زندگی ابن‌سینا مقارن بود با سال‌های آخر اقتدار سامانیان، زمانی که نوح بن منصور سامانی فرمانروای بخارا بود، به نوعی بیماری مبتلا شد. همه پزشکان از درمانش ناتوان شده بودند. اما ابن‌سینای جوان او را درمان کرد. او با این کار توانست به دربار نوح بن منصور راه یابد و از کتابخانه معروف و بسیار بزرگ او استفاده کند

ابوعلی سینا نخستین کسی بود که فلسفه مشائی  را به فارسی نوشت. به همین منظور، کتاب «دانشنامه‌علائی» را نگاشت. همین امر باعث شد، پس از مدتی زبان فارسی به صورت زبان عقلی جهان اسلام درآید.

نظریات ابن‌سینا درباره مسائل مهمی مثل، حادث و قدیم بودن جهان، اثبات وجود خدا، توحید، علم الهی، قضا و قدر، جبر و اختیار، نبوت، معاد و ده‌ها مسئله دیگر بسیار مفصل، مهم و بی‌نظیر است. او 242 کتاب و رساله  در علوم و فنون گوناگون نوشته است و بیش از صد کتاب فلسفی دارد.

از مهم‌ترین آثار بوعلی در زمینه فلسفه می‌توان، کتاب‌های «شفا»، «نجات» و «اشارات» را نام برد. کتاب «اشارات» آخرین کتاب اوست که در سه نمط (فصل) آخر این کتاب، به بحث درباره اصول عرفان از دیدگاه فلسفه یا فلسفه عرفان پرداخته است.

ابن‌‌سینا

بوعلی، فلسفه مخصوص خود را «حکمت مشرقیه» نامید و آن را در کتاب 20 جلدی «الانصاف» شرح داد که متاسفانه، این کتاب بر اثر حمله مسعود پسر محمود غزنوی به اصفهان ناپدید شد.

یکی دیگر از کتاب‌های ابن‌سینا «قانون» نام دارد که در زمینه پزشکی است و در سن 35 سالگی آن را نوشت. این کتاب چندین قرن در کشورهای اسلامی و اروپایی، مهم‌ترین مرجع علوم پزشکی به شمار می‌آمد و تا سال 1650 میلادی، کتاب استاندارد تمام دانشکده‌های پزشکی در اروپا بود. ترجمه لاتین «قانون»، 30 بار تجدید چاپ شد.

قبل از ابن‌سینا بغداد مرکز تخصصی طب و فلسفه بود. ولی در زمان حیات او، به خاطر معلوماتش، شهرت کتاب‌هایش و شاگردان ایرانی‌اش، ایران تبدیل به پایگاه حرفه‌ای و تخصصی طب و فلسفه شد.

از مهم‌ترین آثار بوعلی در زمینه فلسفه می‌توان، کتاب‌های «شفا»، «نجات» و «اشارات» را نام برد. کتاب «اشارات» آخرین کتاب اوست که در سه نمط (فصل) آخر این کتاب، به بحث درباره اصول عرفان از دیدگاه فلسفه یا فلسفه عرفان پرداخته است.

ابن‌سینا، از آنجا که هم فیلسوف بود و هم طبیب، اعتقاد داشت که سلامتی جسم با سلامتی روح و روان ارتباط دارد و آن را بارها تجربه کرده بود. او از روی تجربه‌های پزشکی خود می‌گوید، «یک بیمار جسمانی ممکن است» از طریق قدرت اراده درمان شود. به همین طریق، یک فرد سالم ممکن است، « تحت تأثیر توهم بیماری، بیمار شود.» و معتقد بود که روح انسان می‌تواند، مثل یک طبیب بدن را درمان کند، با این تفاوت که پزشک با استفاده از وسایل به درمان می‌پردازد، اما روح بدون وسیله درمان را انجام می‌دهد. او در زمان خود، به خوبی از تأثیر خواب مصنوعی (هیپنوتیزم) و تلقین بر فرآیند درمان آگاه بود و از آنها استفاده می‌کرد.

ابن‌سینا اولین پزشکی بود که فهمید جنین در شکم مادرش ادرار می‌کند. امروزه، این نظریه اثبات شده است.

بوعلی هیچ‌گاه از عبارت «من می‌دانم» استفاده نمی‌کرد و معتقد بود، باید بگوییم: «چنین به نظر می‌رسد.» او همچنین در نجوم، موسیقی و علوم طبیعی گوناگون مثل تشکیل کوه‌ها و معادن، آب‌های زیرزمینی و... صاحب‌نظر بود. وی رابطه نجوم را با طالع‌بینی خرافات می‌دانست.

ابن‌‌سینا

بوعلی با دانشمندان عصر خود از جمله ابوریحان بیرونی و ابوسعید ابوالخیر روابط نزدیک و دوستانه‌ای داشت. ابوسعید ابوالخیر به خاطر احترامی که برای ابوعلی سینا قائل بود وصیت کرد، او را کنار وی دفن کنند.

ابن‌سینا اولین پزشکی بود که فهمید جنین در شکم مادرش ادرار می‌کند. امروزه، این نظریه اثبات شده است.

او برای اولین بار مطرح کرد که عوارض و علائم بیماری‌های ریوی و کبدی در عنبیه چشم‌ها ظاهر می‌شوند. این نظریه، 900 سال بعد برای دانشمندان آشکار شد. بوعلی‌سینا ماساژ سینه را برای درمان بیماری قلبی موثر می‌دانست و امروزه، پس از هزار سال پزشکان دریافته‌اند که ماساژ سینه برای درمان بیماری انفارکتوس مفید است. او به ورزش اهمیت زیادی می‌داد و هفت فصل از جلد اول کتاب قانون را به رابطه  ورزش با سلامتی اختصاص داده است.

بوعلی هیچ‌گاه از عبارت «من می‌دانم» استفاده نمی‌کرد و معتقد بود، باید بگوییم: «چنین به نظر می‌رسد.»

او شاگردان بسیار لایقی را تربیت کرده بود که ابوعبید جوزجانی، ابوعبدالله معصومی، بهمنیار و ابن‌زیله از جمله آنها هستند.

اکنون، بیش از گذشت هزار سال از تولد ابن‌سینا، نظریه‌های فلسفی و پزشکی او هنوز مورد توجه و احترام است. سازمان«یونسکو» سال 1980 میلادی را به‌خاطر هزارمین سال تولد ابن‌سینا، سال ابن‌سینا نامگذاری کرد. انجمن داروسازان انگلیسی، روی آرم خود تصویر ابوعلی‌سینا را نقش کرده است.

امید است این مقاله، خوانندگان عزیز خود را برآن دارد که به مطالعه جدی‌تر زندگی‌نامه ابن‌سینا و دیگر دانشمندان ایرانی مسلمان بپردازند و راه و روش آن بزرگان را پیشه خویش سازند.

 

برگرفته از مجله: رشد نوجوان

نوشته: حسین احمدی

*************************

پی نوشت:

1- مشا: مشی به معنای راه رفتن است، فلسفه مشا فلسفه‌ای است که در حال راه رفتن تدریس می‌شد. البته بعدها این اصطلاح برای فلسفه‌ای در نظر گرفته شد که در استدلال‌هایش صرفاً از نیروی عقل استفاده می‌کرد و به تهذیب نفس توجهی داشت.

2- زبان لاتین: منشا تمام زبان‌های اروپایی است. معمولاً سرودهای کلیسا به زبان لاتین خوانده می‌شود.

3- انفارکتوس: همان سکته قلبی است که به علت نرسیدن خون به عضله قلب رخ می‌دهد.

4- یونسکو:  سازمان فرهنگی و آموزشی وابسته به سازمان ملل است.

 

*************************************************************

منابع:

1- ویل‌دورانت تاریخ فلسفه/ ترجمه عباس زریاب خویی.

2- فضل الرحمن، مقاله ابن‌سینا، ترجمه دکتر علی شریعتمداری، به چاپ رسیده در کتاب تاریخ فلسفه اسلامی جلد اول به کوشش میرمحمد شریف.

3- هاتری کورین، حسین نصر و عثمان یحیی، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه اسدالله میشری، چاپ چهارم. موسسه انتشارات امیر‌کبیر، 1371.

4- یحیی یثری. مقدمه (چاپ اول و دوم)، بر الهیات نجات بوعلی‌سینا، چاپ دوم، انتشارات فکر روزتهران، 1377.

5- مهروش طهوری، ابن‌سینا در 90دقیقه چاپ اول، انتشارات کتاب‌های قاصدک، 1378.


87/10/17
2:47 صبح

رابطه شخصیت آدم ها و نوع خواب

بدست مرتضی در دسته

 

فرهنگ آشتی: حتما شما هم شنیده‌اید که مى‌گویند فلانى امروز از دنده چپ بلند شده است. هیچ مى‌دانید وضعیت خواب شما در هنگام شب مى‌تواند بیانگر شخصیت شما باشد؟ مطالعات اخیر دانشمندان نشان داده است که به‌طور کلى شش حالت براى خواب وجود دارد که هر کدام از این حالات بیانگر نوعى از شخصیت اشخاص است...‌

همان‌طور که اشاره شد دانشمندان بر این باور هستند که افراد شب‌ها به 6 حالت متفاوت مى‌خوابند و این حالات متفاوت مى‌تواند نشانه‌هایى از شخصیت آنها باشد. به گزارش بى بى سى همه ما از زبان بدن خود هنگام بیدارى آگاهى داریم. اما در حال حاضر با تحقیقاتى که انجام شده است ما مى‌توانیم ببینیم ضمیر ناخودآگاه ما چه چیزهایى را در موردمان مى‌گوید.درهمین رابطه در این مقوله به شش نوع روش به خواب رفتن و اینکه هر کدام چه بعدى از شخصیت ما را نشان مى‌دهد، مى‌پردازیم.‌

خوابیدن به حالت جنینى‌

کسانى که به حالت جنینى مى‌خوابند، به عبارتى به پهلو مى‌خوابند و پاهایشان را در شکم خود جمع مى‌کنند در حالى که دست‌هایشان روى هم و در جلوى صورتشان قرار دارد، معمولا از جمله اشخاصى هستند که بسیار حساس‌اند. آنها ممکن است در ابتدا که با دیگران ملاقات مى‌کنند خیلى خجالتى به نظر برسند اما به زودى با دیگران ارتباط برقرار مى‌کنند. این وضعیت خواب در میان اشخاص مختلف بسیار متداول است و در زنان نسبت به مردان دو برابر افزایش مى‌یابد.‌

‌ خوابیدن به حالت صاف‌

اغلب کسانى که به پهلو و حالت صاف مى‌خوابند و دست‌هایشان نیز به حالت صاف در کنارشان قرار دارد، افرادى اجتماعى هستند که خیلى زود به غریبه‌ها اطمینان مى‌کنند اگرچه ممکن است گول بخورند.‌

خوابیدن به حالت نیمه‌خمیده‌

کسانى که به پهلو مى‌خوابند در حالتى که تنه‌شان کمى ‌به سمت جلو خم شده و دست‌هایشان هم کشیده و در جلوى صورت‌شان قرار دارد، به‌طور معمول آدم‌هاى رک و در عین حال شکاک و عیب جو نیز هستند. آنها خیلى دیر تصمیم مى‌گیرند اما وقتى تصمیم گرفتند، هرگز آن را عوض نمى‌کنند.‌

‌ خوابیدن به حالت طاق‌باز‌

کسانى که به پشت مى‌خوابند در حالى که دست‌هایشان در کنارشان قرار دارد اغلب اشخاصى آرام و محتاط هستند. آنها هیاهو و سروصدا را دوست ندارند اما استاندارد‌هاى بالایى را براى خود و دیگران تعیین میکنند.‌

‌ خوابیدن روى شکم‌

معمولا کسانى که به حالت دمر مى‌خوابند، دست‌هایشان هم روى بالش است و سرشان به یک طرف قرار دارد، از جمله اشخاصى هستند که اغلب اجتماعی، بى‌پروا و گاهى پررو هستند. آنها از انتقاد خوش‌شان نمى‌آید و افراط را دوست ندارند.‌

‌ خوابیدن به پشت‌

کسانى که به حالت طاق‌باز مى‌خوابند و دست‌هایشان را روى بالش مى‌گذارند، به‌طور معمول دوستان خوبى براى خود پیدا مى‌کنند، زیرا آنها همیشه آماده شنیدن حرف‌هاى دیگران هستند و درصورت نیاز به آنها کمک مى‌کنند.در این تحقیقات همچنین مشخص شد که‌ این شش حالت خواب بر سلامت اشخاص نیز تاثیر مى‌گذارد. به عنوان مثال خوابیدن به حالت دمر در حالى که دست‌ها روى بالش قرار دارد، براى گوارش مفید است. در حالى که طاق‌باز خوابیدن به حالتى که دست‌ها روى بالش قرار داشته باشد یا در کنار بدن باشد موجب خرخر کردن و خواب بد شبانه مى‌شود. خوابیدن به پهلوى چپ نیز موجب استرس بیشتر اندام‌هاى درونى از جمله کبد و ریه‌ها مى‌شود. طاق‌باز خوابیدن به حالت صاف نیز موجب فراهم شدن فضاى بیشترى براى تنفس اندام‌هاى درونى شما مى‌شود و وقتى شما از خواب بیدار مى‌شوید احساس بهترى خواهید داشت.گفتنى است از آنجایى که وضعیت خواب بیشتر اشخاص در طول شب تغییر نمى‌کند، بنابراین نحوه خواب آنها مى‌تواند مسایل بسیارى را در خصوص شخصیت آنها بگوید


<      1   2   3   4   5   >>   >